سه کله پوک (The Three Stooges)
کارگردان: Bobby Farrelly, Peter Farrelly
نویسنده : Mike Cerrone
بازیگران: Sean Hayes, Chris Diamantopoulos ,Will Sasso
فیلم «سه کله پوک/The Three Stooges » حالت نوستالژیک و خاطره انگیز خوشایندی در خود دارد. برای اینکه بتوانیم از این کمدی پر سر و صدا و طنز غیر منطقی اش لذت ببریم، تنها کافی است موقتاً ایرادجویی را کنار بگذاریم و به قسمت منطقگرای مغزمان استراحت بدیم.
این فیلم نسخه ی امروزی همان داستان قدیمی سه کله پوک است و «شون هایزSean Hayes» در نقش لری، «ویل ساسوWill Sasso» در نقش کرلی، و «کریس دایمنتوپولوس Chris Diamantopoulos» اعضای این گروه سه نفره را تشکیل می دهند. برادران فارلی (پیتر و بابی) این فیلم را مانند ادای دینی محبت آمیز نسبت به سه کله پوک کلاسیک ساخته اند. با اینکه این دو برادر بیشتر شهرت خود را به فیلم «There's Something About Mary» مدیون هستند، اما از ابتدای کار رگه ای از شوخی های ابلهانه در فیلم هایشان وجود داشته است. به عنوان مثال زوج ساده دل و دست و پا چلفتی اولین فیلم آنها «احمق و احمقتر/Dumb & Dumber» را در نظر بگیرید.
چنین پیش زمینه ای در نهایت آنها را به جایگاه مناسب رساند و توانستند از این طرح اولیه که در سالهای اخیر به دفعات در فیلم های سینمایی به کار رفته است، برای ساخت فیلمی دلپذیر استفاده کنند.
در فیلم «سه کله پوک» آنها موفق شده اند حس طنز مضحکه آمیز سه کله پوک قدیمی را با تمام وجود منتقل کنند. من که فکر میکنم احتمالش کم باشد کسی از دیدن این لحظات انگشت در چشم کردن و دماغ پیچاندن و پس گردنی زدن که تقریباً چاشنی تمام صحنه های فیلم هستند احساس رضایت نکند. البته در انتهای فیلم صحنه ی خنده داری برای صلب مسئولیت در مقابل رفتار بچه ها گنجانده شده است: دو جوان درشت هیکل که ادعا می کنند برادران فارلی هستند، روی پرده ظاهر می شوند و هشدار می دهند: "این کارا رو توی خونه انجام ندین.
با وجود اینکه فیلم در زمان حال می گذرد، همه ی عناصر فیلم به گونه ای ست که انگار از دهه ی 40 سربرآورده است. آن دهه دوران اوج کمدی های کوتاه مدت به شمار می رفت و اگر فیلم حاضر محصول آن دوره بود، خود فیلم و لباس های شخصیت ها (لباس های کرلی که همیشه یا زیادی کوتاه هستند و یا زیادی تنگ) به تاریخ سینما می پیوستند. ساختار فیلم که در سه پرده ی مجزا روایت می شود خود به گونه ای است که یادآور همان کمدی های کوتاه مدت باشد. داستان هر سه بخش فیلم با پرورشگاهی مرتبط است که این سه شخصیت وقتی خردسال بوده اند روی پله های آن رها می شوند.
قبل از آخرین پس گردنی و خنده ی پایانی، با چیزهای جالبی روبرو می شویم: یک مورد خرابکاری حسابی، پرورشگاهی که قرار است خراب شود و باید نجات پیدا کند، زن زیبایی (با بازی سوفیا ورگاراSofia Vergara/) که می خواهد حواسشان را پرت کند، یک مورد پیشنهاد آدم کشی و در نهایت تلاش کوتاهی برای کسب شهرت.
ماجرا از جایی شروع می شود که سه کودک خردسال بر روی پله های یک پرورشگاه رها می شوند. یکی از آنها تاس است، آن یکی انگار روی سرش کاسه گذاشته اند و موهایش را کوتاه کرده اند و آخری هم پیشانی بلندی دارد که با حلقه های موی سرخ رنگ فرفری پوشیده شده است. همانطور که از حال و هوای دهه ی چهلی فیلم انتظار می رود، این پرورشگاه محل سرزنده ای است که تعدادی خواهرروحانی خوش قلب آن را اداره می کنند. «جین لینچ/Jane Lynch » که اینجا در نقش مدیره ی با گذشت و بخشنده ی صومعه ظاهر شده است، حسابی با آن شخصیت عیبجوی مجموعه ی «Glee» فرق دارد. «جنیفر هادسن/Jennifer Hudson» نقش خواهر رُزماری را ایفا می کند و به نظر می رسد دلیل اصلی حضور او این است که هر از گاهی ترانه ای اجرا کند، و این اتفاق در این فیلم کم پیش نمی آید. اما از همه جذاب تر بازی محسور کننده ی آقای «لری دیوید/Larry David » در نقش خواهر مری منگیل است که مدام عیبجویی می کند و با نگاه بدبینانه و سخت گیری هایش پیوسته سعی در از بین بردن خوشبینی و امید بقیه دارد.
درست است که بچه اند، اما کله پوک بودن ذاتی شان از همان موقع مشخص است، ببینید چطور هنوز از راه نرسیده انگشت در چشم خواهر مری منگیل می کنند! از این لحظه به بعد، انگشت در چشم کردن و چشم چپ کردن ها تمامی ندارد. همینطور که پسرها بزرگ تر می شوند، پس گردنی و انواع و اقسام کتک زدن های هماهنگ و قراردادی هم اضافه می شود تا جایی که کم کم محوریت فیلم روی همین رفتاری ست که کله پوک ها در مقابل یکدیگر در پیش می گیرند.
موفقیت فیلم در گرو شوخی های تصویری آن است. در کنار این برادران فارلی هم در ایجاد ریتم مناسب داستان های سه کله پوک - کنش اولیه، واکنش نامناسب و بعد واکنش بیش از حد - تا حد زیادی موفق عمل کرده اند.
دایمنتوپولوس - یکی از بازیگران توانای تئاتر که هر از گاهی در تلویزیون هم ظاهر می شود - با بازی خود در نقش موئی در جایگاه نقطه ی اتکا و قوت فیلم قرار می گیرد. او علاوه بر اینکه تندخویی موئی را به خوبی نشان می دهد، محبت پنهانی و درونی وی نسبت به لری و کرلی را هم تصویر می کند. از نظر فعالیت های فیزیکی، و با توجه به سایر فیلم های سه کله پوک، ساسو از بقیه سر تر است. او یکی از بازیگران اصلی مجموعه ی طنز « MADtv» بود که از شبکه ی فاکس پخش می شد و مهارت بسیاری در زمان بندی دقیق حرکات فیزیکی خود دارد، از بشکن زدن هایش گرفته تا پرتاب شدن های جسورانه اش.
اینکه کرلی هیچوقت پس گردنی یا ضربه ی انگشتی را که پیش رویش قرار دارد پیش بینی نمی کند، حسابی خنده دار از کار در آمده است. از طرف دیگر به نظر می رسد لری در سرتاسر فیلم تلاش می کند از ضربه ای که در پیش است جای خالی دهد.
فیلمنامه را برادران فارلی با همکار« مایک سرون/ Mike Cerrone» نوشته اند. این بار هم مثل همیشه مأموریتی برای کله پوک ها پیش بینی شده تا با کارهای ابلهانه ی خود آن را پیچیده کنند و خرابکاری بار بیاورند. به موجب این مأموریت آنها باید خودشان را به شهر بزرگی در آن نزدیکی برسانند و سعی کنند پرورشگاه را از نابودی نجات دهند. اما این خط داستانی بیشتر به این علت تعبیه شده تا زمینه ای برای اشتباه کردن آنها در برخورد با بسیاری از ارجاعات فرهنگی کنونی فراهم کند.
آنها خودشان را در چندین موقعیت خطرناک درگیر می کنند، مثل شرایطی که با ورود آنها به محل اجرای برنامه ی زنده تلویزیونی «جرسی شور» رخ می دهد، اما در کل فکر و ایده ی پیچیده ای در میان نیست، باز هم 90 دقیقه سیلی زدن، زمین خوردن و شوخی های تصویری که بعضی ترفندهای کلاسیک مانند خنداندن تماشاگر به وسیله یک نردبان و دیوار هم در آن دیده می شود.
بدون شک این فیلم مؤدبانه ترین فیلم برداران نسبتاً بی ادب فارلی است. در این فیلم خانوادگی از عناصر تحریک کننده ی سایر فیلم های این دو فیلمساز خبری نیست. با در نظر گرفتن حرکات فیزیکی عجیب و غریب و فضای ابلهانه ی کلی که از خصوصیات بارز فیلم های سه کله پوک هستند، نتیجه ی کار به طرز عجیبی ملایم و مؤدبانه در آمده است. شاید این فیلم نتواند آنطور که طرفداران این سه شخصیت توقع دارند موجب خنده های شدید و غیرقابل کنترل شود، اما تماشای آن گریز سرگرم کننده ای ست از هر آنچه ویژگی های دنیای حقیقی را در خود دارد.
منبع: نقد فارسی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}